كتاب «موجه یا مدلل سازی از نگاه معرفت شناسی معاصر» پژوهشي تطبیقی است در قلمرو موجهسازی در معرفتشناسي معاصر با تمرکز بر چیستی، مؤلفهها، ویژگیها و طبقهبندیها از جمله درونگروی و برونگروی، که با تلاش پژوهشگر ارجمند جناب حجتالاسلام والمسلمين استاد محمد حسينزاده (يزدي) نگارش يافته و در 193 صفحه رقعی توسط انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) منتشر شده است.
معرفي كتاب
نگاهي گذرا به معرفتشناسي، روشن میسازد که در قلمرو اين دانش، بهويژه در دورة معاصر رويکردهاي گوناگون و مکتبهاي پرشماری شکل گرفتهاند. این رويکردها و مکتبها، با وجودِ تمايزهاي فاحش، در طرح بسياري از مسائل کليدي و بنيادين معرفتشناسي مشترکاند؛ و از همین رو ميتوان مجموعهاي از آن مباحث را به گونهاي مسئلهمحور بررسي کرد؛ چنان که ميتوان به شيوهاي مکتبمحور، رويکردمحور يا شخصمحور نيز بدانها پرداخت.
افزون بر طرحی مسئلهمحور، که نتیجة آن کاوشهای پنجگانه در معرفتشناسي است، نگارنده پارهاي پژوهشهاي تطبيقي در مباحث معرفتشناسي انجام داده است. در ادامة پژوهشهای تطبیقی در حوزة رويکرد مبتني بر فلسفة تحليلي، وی مسئلة موجهسازی را که از کلیدیترین مفاهیم در این رویکرد است، چیستی، ویژگیها، طبقهبندیهای آن از جمله درونگروی و برونگروی را کانون توجه قرار داده و در بارة آن در سه فصل به کاوش و پژوهش پرداخته است.
در فصل نخست، پس از تبيين چيستي موجهسازي و نیز چيستي موجهسازي معرفتی، کاربرد موجهسازي را در معرفتشناسی میکاویم و این مسئله را برمیرسیم که موجهسازی در معرفتشناسی به چه معناست؟ آيا موجهسازي به معناي مستدلسازي است يا مدللسازي يا معللسازي؟
نیز در ادامه بدین مسئله میپردازیم که آيا موجهسازی ارائه و اثبات است يا صرف دليل و استدلال داشتن؟ در پژوهش در بارة این مبحث بدین نتیجه رهنمون میشویم که مشغلة معرفتشناسي در باب موجهسازي، يافتن معياري است در بارة احراز صدق یک قضيه و انطباق آن با محکي خود که واقعيت يا نفسالامر است، و اين نياز با صرف دليل يا استدلال داشتن برآورده ميشود.
در پایان این فصل، شماي کلي نظريههاي موجهسازي را ترسیم میکنیم و بدین نتیجه میرسیم که همة نظريههای طرحشده در مبحث موجهسازي در واقع واکنشی در برابر این مسئلهاند که يک باور چگونه موجه ميشود؟ آيا روند موجهسازي معرفتي نهایت یا موقفي دارد يا تا بينهايت پيش ميرود؟ در برابر اين پرسش، نظریهها یا راهحلهايي عرضه شده است که مهمترین آنها را طبقهبندي میکنیم.
در فصل دوم، ابتدا به طبقهبندیهای موجهسازی و ملاک آن طبقهبندیها نگاهی گذرا میافکنیم و در ادامه تحليلهایی را که در بارة موجهسازی ارائه شدهاند بررسی، و مؤلفههایی را که در هر تحلیل برای موجهسازی ارائه شدهاند ارزیابی میکنیم. سپس پیوند موجهسازی را با وظیفهگروی و نیز ارتباطش را با درونگروی برمیرسیم. در پایان به اصلیترین مسئلة نوشتار پیش رو، يعني دستوری یا غیر دستوری بودن الزامها و بایدها و نبایدها در موجهسازی میپردازیم.
در فصل سوم، نزاع درونگروي و برونگروي را برمیرسیم. این مبحث که نظريههاي موجهسازي را کانون توجه قرار داده، از چالشیترین مباحث معرفتشناختی فیلسوفان تحلیلی و معرفتشناسی آنها در چند دهة اخیر است. نزاع پیشگفته به دنبال نقضهاي گتيه بر تعريف معرفت و لزوم ترميم تعريف مزبور بر پاية نقضهاي وي شکل گرفته است. در این فصل، پس از بیان خاستگاه درونگروي و برونگروي، چيستي آنها و سپس نسبت مهمترين نظريههاي ارائهشده در ساحت درونگروي و برونگروي را با موجهسازي میکاویم. در ادامه با پرداختن به نقش عوامل و موانع غیر معرفتی در دستیابی به معرفت، بدین نتیجه میرسیم که موجهسازي یک باور ناشي از طبيعتِ خود دليل است و نه امري بيرون از آن. از این رو، موجهسازي مستلزم درونگروي است.
در پایان نوشتار کنونی، به تقسیم دیگری رهنمون میشویم. با توجه به مفهوم علم حضوري و حصولي ميتوان تقسيم ديگري را در معرفتشناسي و موجهسازي ابداع نمود و آن تقسيم موجهسازي به موجهسازيِ مبتني بر علوم حضوري و موجهسازيِ مبتني بر علوم حصولي است. از نگاه نگارنده، چنین تقسیمی جایگاهی بس ژرف در معرفتشناسي و حل مشکلات آن از جمله مباحث طرحشده در این نوشتار دارد.
.
محمد حسين زاده در مرداد 1340 در شهر مقدس قم به دنيا آمد. پس از اتمام دوره راهنمايى، در سال 53 دروس حوزه را دنبال نموده و در طى پنج سال، در سال 1359، توانست به درس خارج فقه و اصول راه يابد. در دوره تحصيل سطح، علاوه بر دروس رايج، فلسفتنا، اقتصادنا، عربى جديد، انگليسى و نيز اخلاق و تفسير را در محضر اساتيدى فرهيخته آموخت. فقه واصول را در مقطع عالى سطح از محضر بزرگانى همچون آيت الله پايانى وآيت الله اعتمادى و آيت الله قافى فرا گرفت. از سال 59 تا 74 به مدت 15 سال در درس خارج فقه و اصول اساتيد برجسته اى چون حضرات آيات عظام مظاهرى، شبيرى زنجانى مشاركت فعال داشت. در طول تحصيل وپژوهش، به طور مستمر در دروس اخلاق، فلسفه وتفسير و عقايد استاد حضرت آيت الله مصباح شركت نموده و از آغاز تحصيلات حوزوى، از راهنمايى هاى معظم له بهره بسيارى برد. به علاوه، او دردرس هاى اسفار حضرت آيه الله جوادى نيزشركت كرده و از دروس عرفان ايشان نيز بهره برد. سال 1365 به عضويت در گروه تخصصى فلسفه باقرالعلوم( عليه السلام) به رياست استاد مصباح در آمد وبه تحقيق در حوزه فلسفه پرداخت. از جمله ثمرات اين تلاش گروهى، آماده ساختن درسهاى اسفار، ج 6 و نيز شناخت شناسى آيت الله جوادى آملى بود. براي مشاهده صفحه شخصي ايشان اينجا كليك كنيد.
مقدمة معاونت پژوهش
مقدمة نگارنده شماي کلي نوشتار پيش روي فصل اول: موجهسازي؛ چيستي،کاربرد و نظریهها مقدمه موجهسازي؛ معرفتي یا غير معرفتي موجهسازي معرفتي کاربرد موجهسازي در معرفتشناسي موجهسازي؛ ارائة دليل يا دليل داشتن استدلال بر تفسير موجهسازي به دليل داشتن شماي کلي نظريههاي موجهسازي نتیجهگیری فصل دوم: موجهسازي؛ تحليل فلسفی، مؤلفهها و ویژگیها مقدمه طبقهبندی نظریههای موجهسازی طبیعتگروی و ناطبیعتگروی بررسي طبيعتگروي افراطي وظيفهگروي و ناوظيفهگروي ماهيت هنجاري موجهسازي؛ برداشتها نسبت موجهسازي با وظيفهگروي نسبت موجهسازي با درونگروي ضرورت پژوهش در بارة حقيقت موجهسازي وظیفهگروی و ارادی بودن باور دستوری یا نادستوری بودن الزامها؟ راهحل برگزیده موجهسازی و اعتبار مراتب معرفت تمایز اعتبار در معرفتشناسی و اصول ابتنا يا عدم ابتنای معرفتشناسی بر دیگر دانشها چگونگی کارایی راهحل برگزیده در حل مشکل مزبور امکان توقف معرفتشناسي بر فلسفة اخلاق نتیجهگیری فصل سوم: درونگروي و برونگروي؛ چيستي، گونهها و ويژگيها مقدمه خاستگاه درونگروي و برونگروي تعریف درونگروی و برونگروی چیستی درونگروي مبتني بر دسترسي چيستي درونگروي مبتني بر حالات ذهني دیدگاه برگزیده گونههاي درونگروي 1. درونگروي مبتني بر حالات دروني 2. درونگروي مبتني بر دسترسي 3. درونگروي استنتاجي معضل گونههای سهگانة درونگروی و راهحل ارزيابي راهحل درونگروي و برونگروي؛ چالشی پایانپذیر نقش عوامل و موانع غیر معرفتی در دستیابی به معرفت عوامل غير معرفتي یا عوامل بیرونی موجهسازی موجهسازي مبتني بر باور و نامبتنی بر آن راهحل نخست راهحل دوم موجهسازي مبتني بر علم حضوري رابطة مبناگروي و درونگروي نتیجهگیری منابع الف) فارسی و عربی ب) لاتين
در سال 1372 دكتراى فقه واصول( معادل) را از حوزه و پس از آن( مدرك داخلى) دكتراى فلسفه را از موسسه امام خمينى و دكترا( در معرفت شناسى) را از حوزه دريافت نمود.
در سال 74، علاوه بر تحقيق در رشته فلسفه، در بنياد باقرالعلوم( ع(، تدريس خارج فقه و اصول را شروع كرد كه تا( 1389) ادامه داشت. در سال 1377 عضو هيئت علمى گروه فلسفه مؤسسه امام خمينى گرديد. او اكنون در سمت استاد به پژوهش و تدريس اشتغال دارد.
خريد الكترونيكی كتاب و دانلود سی صفحه نخست کتاب در Eshop.iki.ac.ir