كرسی ترویجی «الگوي سلامت جنسي همسران بر اساس منابع اسلامي»

گروه روان‌شناسي مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) با همکاري دبیرخانه کرسی‌ها  برگزار می‌کند:

كرسی ترویجی

«الگوي سلامت جنسي همسران بر اساس منابع اسلامي»

 

سخنران: حجت‌الاسلام‌والمسلمين دكتر محمدرضا بنياني

ناقدان: حجت‌الاسلام‌والمسلمين دكتر رحيم نارويي

        حجت‌الاسلام‌والمسلمين دكتر علي ابوترابي

 

مدیرکرسی: حجت‌الاسلام‌والمسلمين محمدمهدي عباسي‌آغوي

 

زمان: دوشنبه 7 بهمن ماه 1398  ساعت: 16:00

مکان: قم، بلوار جمهوری اسلامی، موسسه امام خمینی (ره)، طبقه پنجم، سالن اندیشه

http://hamayesh.iki.ac.ir

چكيده

از جمله موضوعات مهم تأثیرگذار بر کارکردهای فردی، خانوادگی و اجتماعی، «سلامت جنسی» همسران است. این امر با تأثیر بر روابط جنسی، موجبات «رضایت جنسی» و به تبع آن «رضایت زناشویی» را به دنبال دارد. روابط جنسی سالم و مناسب در زوجین می­تواند موجبات تحکیم پیوندهای خانوادگی را فراهم آورد و از پیدایش اختلالات روانی و از هم­گسیختگی بنیان خانواده و به تبع آن جامعه، جلوگیری نموده (نوحی و همکاران، 1386؛ معارفی، 1387)، و به عنوان پیش زمینه­ای برای تقویت عواطف و احساسات بین زوج­ها عمل نموده و در ادامه با ایجاد یک فرایند مثبت باعث می­شود که تربیت فرزندان به نحو بهتر و با کارایی بیشتری انجام گیرد (نوحی و همکاران، 1386؛ سیمبر و همکاران، 1383).

امّا با توجه به تغییرات اجتماعی رخ داده در جوامع، و گذر جوامع از سنت به مدرنیته، به نظر می­رسد که یک سر درگمی واقعی در حوزه سلامت جنسی پدید آمده است. و آمار بالای مشکلات، اختلالات و انحرافات جنسی، نشان از عدم سلامت جنسی مطلوب در بسیاری از جوامع می­باشد. به­طوری­ که،  شاهد نسبت فزاینده اختلالات جنسی در میان بزرگسالان هستیم (تریگول، 1390، ص 104). مطالعات همه­گیرشناسی گزارش کرده­اند که تقریباً 50 %  زوجین یک دوره اختلال جنسی را داشته­اند. و حتی درصد بالاتری (حدود 78 تا 95%) شکایت از مشکلات جنسی عمومی را داشته­اند (لاومن[1] و همکاران، 1994، به نقل از متز[2] و مک کارتی[3]، 2007). در پژوهش فروتن و جدید میلانی (1387)، درباره متقاضیان طلاق مراجعه کننده به مجتمع‌های قضایی خانواده شهر تهران نشان داد؛ 7/66 درصد مردان و 4/68 درصد زنان از زندگی جنسی با همسران­شان راضی نبودند (فروتن و میلانی، 1387).

در عصر حاضر نظام خانواده متأثر از تحولات اجتماعی، صنعتی و علمی دچار مشکلات و چالش­های اساسی گردیده است (سالاری­فر، 1385)، و به تبع مشکلات و چالش­های خانواده، کارکرد­های خانواده و بخصوص کارکرد جنسی خانواده نیز دچار آسیب و صدمات بسیاری شده است (هالبرت، 1994، به نقل از جهانفر و مولایی نژاد، 1384).

علیرغم، برنامه­های مداخله­ای و آموزشی زیادی که برای ارتقاء سلامت جنسی در جهان طراحی شده­اند. که تا به حال تعداد معدودی از آن­ها موفق بوده­اند (سیمبر و همکاران، 1383). برخی از صاحب­نظران معتقدند که علت عدم موفقیت این برنامه­ها عدم توجه به مطالعات سبب­شناختی و پی­ریزی آن­ها بدون در نظر گرفتن مدل­های روانی- اجتماعی به عنوان چارچوب فکری مشخص در برنامه­ریزی مداخلات آموزشی است (سیمبر و همکاران، 1383). و این حوزه حساس، كه از حيث مدل مشاوره فردي - زوجي و مسائل فرهنگي -مذهبي داراي حساسيت­هاي ويژه­اي براي مراجعان است تاكنون از برخورداري از يك فرايند درماني مبتني بر شواهد علمي -باليني استاندارد محروم است (كليفتون و همكاران، 2015 ؛ كرباي، 2015 ؛ ليو و همكاران، 2015؛ ويس، 2015 ؛ بينيك و مينا،2015 ؛ ليبلام، 2015، به نقل از احمدیان، 1397).

به نظر می­رسد یکی از علل عمده ناموفق بودن مداخلات آموزشی و درمانی فعلی، بر اساس هر رویکردی، در کم کردن روند افزایشی مشکلات مرتبط با سلامت جنسی، مفهوم­پردازی ناقص و ناصحیح سلامت جنسی است، که این خود ریشه در مبانی فلسفی رویکردها دارد (شفیعی سروستانی، 1395). رویکردهایی که به انسان یک نگاه مادّی صرف دارند، و جنبه دیگری برای انسان متصور نیستند، با نظری تنگ و ناقص به دنبال سعادت­مند نمودن انسان هستند. در حالیکه جنبه اصیل انسان روح الهی اوست (گروهی از نویسندگان، 1390)، که بایستی در هر مسئله تربیتی و هر موضوعی که به انسان مرتبط است به این جنبه اصیل توجه داشت.

بر این اساس، می­بینیم که دین اسلام، با نگاهی همه جانبه به انسان، درصدد رشد همه­جنبه­های وجودی اوست. لذا، حتی در موضوعات مرتبط با مسائل جنسی، توصیه­ها و دستورالعمل­های بسیاری صادر نموده است، که به نظر می­رسد می­تواند به عنوان یک منظومه جامع و یک­پارچه، ضمن پوشاندن ضعف­ها و عیوب رویکردهای مادّی، و پیشگیری از مشکلات و آسیب­های مرتبط با این حوزه، به ارتقاء سطح لذّات دنیوی و اخروی انسان و در نتیجه سعادت پایدار وی بپردازد.

بر این اساس محقق تلاش نموده است از این سرمایه­های با ارزش دینی (آیات و روایات) الگوی جامعی از سلامت جنسی را شناسایی و استخراج نماید، بگونه­ای که بر اساس آن بتوان، مداخلات آموزشی و درمانی متقن و سازگار با فطرت انسانی، طراحی نمود.

ضرورت تحقیق

1-ضرورت نظری تحقیق

از جمله مهمترین علل شیوع مسائل و مشکلات جنسی، و در گام بعد ناتوانی مداخلات آموزشی و درمانی، عدم مفهوم­پردازی دقیق اصطلاح «سلامت جنسی» می­باشد. که خود این امر، متأثر از مبانی انسان­شناختی، هستی­شناختی و معرفت­شناختی رویکردها است. رویکردهایی که عمدتاً بر اساس نگاه تک ساحتی و مادی به انسان رشد و توسعه یافته­اند، و بدون در نظر گرفتن بافت فرهنگی و مذهبی دیگر جوامع، با ساختار شکنی و مقابله با سنت­ها، در حال رسوخ  در عمیق­ترین لایه­های آن جوامع می­باشند.

بر این اساس، ضروری است که اولاً، بر اساس متون دینی مفهوم­پردازی دقیقی از اصطلاح «سلامت جنسی» صورت گیرد، و ثانیاً،  الگویی مبتنی بر مبانی اصیل دین مبین اسلام و مطابق با فرهنگ جامعه ایرانی از متون دینی استخراج شود.

2- ضرورت عملی  تحقیق

نگرش­ها نسبت به تمایلات جنسی در سراسر جامعه تغییر کرده است. و با افزایش دسترسی مردم به اطلاعات از طریق رسانه­ها، مردان و زنان به راحتی موضوعات و مسائل جنسی خود، نیازها و امیالشان را مطرح می­کنند. لذا،  شاهد نسبت فزاینده اختلالات جنسی در میان بزرگسالان هستیم (تریگول، 1390، ص 104). مطالعات همه­گیرشناسی گزارش کرده­اند که تقریباً 50 %  زوجین یک دوره اختلال جنسی را داشته­اند. و حتی درصد بالاتری (حدود 78 تا 95%) شکایت از مشکلات جنسی عمومی را داشته­اند (لاومن[4] و همکاران، 1994، به نقل از متز[5] و مک کارتی[6]، 2007). شیوع اختلالات جنسی اعم از بی­میلی جنسی یا میل جنسی مهار شده، ارگاسم یا اوج لذت جنسی مهار شده، واژینیسموس و نزدیکی دردناک از 18 تا 79% گزارش شده است. کولز[7] (1976) در طی مطالعه دیگری گزارش می­کند که از بین خانم­هایی کمه برای درمان به کلینیک مراجعه کرده بودند، 62% دچار بی­تفاوتی در ارتباطات جنسی خود شده بودند که نشانه مزمن شدن مشکلات مربوط به اختلالات جنسی است و مهمترین نوع آن مهار شدن میل جنسی و اختلال در برانگیخته شدن بوده است (جهانفر و مولایی نژاد، 1384، ص 12). مطالعه دیگری در آمریکا حاکی از آن است که 10 تا 52% از مردان و 25 تا 63% از زنان دچار اختلالات جنسی هستند. داده­های به دست آمده از مطالعه دیگری در ماساچوست اختلالات نعوظی مردان را 40 تا 70 % گزارش می­کند که از حد متوسط تا شدید است (همان، ص 13). پژوهش فروتن و همکار وی درباره متقاضیان طلاق نشان می‌دهد؛ 7/66 درصد مردان و 4/68 درصد زنان از زندگی جنسی با همسران­شان راضی نبودند (فروتن و میلانی، 1387).

این آمارها که عمدتاً از پژوهش­های علمی به دست آمده، در کنار بسیاری از مواردی دیگر از مسائل و مشکلات جنسی که  آماری از آنها در دست نیست و به صورت مخفی و پنهانی هستند، نشان از مسیر غلط مداخلات آموزشی و درمانی در حوزه مسائل جنسی است.

از يك سو مشكلات جنسي زوج علاوه بر اينكه بر مشكلات مسائل زناشويي مؤثر است از سوی دیگر نيز به طور معناداري بر ايجاد و يا شدت بيشتر يافتن مسائل مربوط به مشكلات سلامت روان فردي مانند اضطراب، مشكلات خلقي(افسردگي)، اعتياد، خشم و پرخاشگري، وسواس و...  مؤثر بوده و نيز خود اين مشكلات روانشناختي كه ذكر شد مي توانند سبب ساز و باعث بدتر شدن مشكلات جنسي در افراد شوند. لذا بهبود مناسب و يا عدم درمان مناسب رابطه جنسي زوجين بر طيف گسترد­ه­اي از مسائل رفتاري و روانشناختي حتي در سطح كلان و خرد سلامت عمومی مؤثر است كه طيف گسترده مسائل جنسي، خود باعث ايجاد موج گسترده­اي از تلاش­ها براي كنترل و كاهش رنج ناشي از اين مشكلات در زوجين مبتلا، شده است كه در قالب اصطلاحات «دانش سكسولوژي، سكس تراپي، سلامت جنسي و يا درمان مشكلات جنسي» جاي مي گيرد كه از كاربست مملو از باورهاي خرافي براي افزايش توان جنسي با رو ش­هايي مثل تجويز استفاده از ريشه درخت جينسينگ، عقايد جادوگري، خوردن شاخ كرگدن­ها، نوشيدن معجون مخلوط با مگس­هاي اسپانيايي و استفاده از پمادهاي جادويي روغن اسب آبي گرفته تا كاربست تدابير روانشناختي كم اثر، بدون اثر و يا حتي زيان آور امروزي در قالب برنامه­هاي درماني بدون پشتوانه علمي، سير تاريخي -تحولي است كه درمان مشكلات جنسي از ابتداي كاربري خود تابه حال گذرانده است و جامعه متخصصان حوزه سلامت جنسي بايد ساماندهي صحيح و علمي آن را به عهده گيرند (هوگان، 1991 ؛ وينكزي[8]، 2009 ؛ بِري، 2012 ؛ ناير، سلاتوري و سريپراساد، 2012 ؛ پرائوس[9] و پي فائوس[10]، 2015، به نقل از احمدیان و همکاران، 1397).

بنابراین با توصيف اين موارد دغدغه پژوهشگران و درمانگران در تدوين درمان­هاي متمركز بر مشكلات جنسي در سال­هاي اخير دوچندان شده و كارآزمايي­هاي باليني متعددي براي حل مشكلات جنسي زوجين به كار برند كه هركدام داراي ميزان اثربخشي متنوعي در ميزان كارآمدي درماني است كه در بررسي­هاي پيگيري­هاي طولي در برخي از اين پيامدهاي درماني از شيوه هاي مداخلاتي موجود به دليل نداشتن شواهد درماني معتبر و نيز مبناي نظري مشخص، بعضي از آن­ها نه تنها اثربخش نبودند بلكه مشكلات مراجعان را دستخوش دستكاري­هاي بيهوده و بدون پشتوانه درماني -علمي نموده كه خود منجر به حادتر شدن مشكلات جنسي زوجين مي شود و زيان بخش نيز هست(بنستن و همكاران،  2015، به نقل از احمدیان، همان) و غالب پژوهش­ها درزمينة درمان مشكلات جنسي از پشتوانة معتبر نظري و عملي تجربي كه بر اساس مدل تشخيصي -درماني عمل مداخله اي مبتني بر شواهد باشد، برخوردار نیستند. درحالي كه درمان­هاي مربوط به ساير اختلالات رواني مانند اختلالات اضطرابي، وسواس و اختلالات خلقي به مرورزمان از يك فرايند درماني و مدل مداخلاتي مبتني بر شواهد تجربي برخوردار شده­اند، اما حوزه حساس درمان مشكلات جنسي كه از حيث مدل مشاوره فردي - زوجي و مسائل فرهنگي -مذهبي داراي حساسيت­هاي ويژه­اي براي مراجعان است تاكنون از برخورداري از يك فرايند درماني مبتني بر شواهد علمي -باليني استاندارد محروم است (كليفتون و همكاران، 2015 ؛ كرباي، 2015؛ ليو و همكاران، 2015؛ ويس، 2015 ؛ بينيك و مينا،2015 ؛ ليبلام، 2015) كه لزوم تدبير و كاربست مداخلات مبتني بر شواهد تجربي اثربخش و داراي روايي و اعتبار در حوزه مشكلات جنسی، بسيار ضروري به نظر  مي­رسد (جرن، 2008 ؛ لابات، 2008 ؛ كلايتون و بالون، 2009 ؛ آلتوف و روزن، 2013 ؛ آلتوف و همكاران، 2014، به نقل از احمدیان، پیشین).

همچنانکه بیان گردید،با توجه به ضعف و ناکارآمدی الگوهای موجود، مشکلات و مسائل جنسی هر روز هم به لحاظ کمیت جلوه بیشتری پیدا کرده­ و هم به لحاظ کیفیت، پیچیدگی و عمق بیشتری پیدا کرده­اند. لذا لازم است الگویی جامع که تمام جنبه­های وجودی انسان را در نظر دارد ارائه شود، و بر اساس آن بسته­ای مداخلاتی ارائه گردد که جنبه پیشگیرانه آن بسیار برجسته ­باشد.

 



[1] . Laumann

[2] . Metz

[3] . Mccarthy

[4] . Laumann

[5] . Metz

[6] . Mccarthy

[7] .Coles

[8] . Wincze

[9] . Prause

[10] . Pfaus