كتاب «استحاله نهضت مشروطه ـ بررسی نقش سرویس‌های جاسوسی انگلستان و محافل ماسونی در استحالة نهضت مشروطه» منتشر شد

استحاله نهضت مشروطه

بررسی نقش سرویس‌های جاسوسی انگلستان و محافل ماسونی در استحالة نهضت مشروطه

جواد سلیمانی

نهضت مشروطه ایران، تحولی مهم و رو به رشد و در عین حال «خود متناقض» بود؛ این نهضت برخلاف نهضت تنباكو و انقلاب اسلامي، از وحدت «ارگانيك» برخوردار نبوده و بین آغاز و فرجام آن، تناقض‌ آشکار به چشم می خورد؛ نهضتی که با شعار عدالتخواهی و استبدادستیزی بر ضد قاجاریه آغاز شد در فرجام حرکتش به مشروطه غربی مبدل گردید و با استعمار انگلیس و استبداد رضاخانی همنوا گردید.

‏علت اين تضادها و بدفرجامي را مي‌توان به عواملي مانند اعتماد به منورالفکران غرب‌گرا، از ميان رفتن وحدت ملت، اختلاف ميان روحانيت، عدم تدبير رهبران نهضت، تندروي برخي احزاب و گروه‌ها، بد عمل کردن دربار قاجار و مانند آن نسبت داد؛ لکن برخی محققان معاصر معتقدند كه يکي از عوامل اصلي و مقتضیات اساسی استحالة نهضت مشروطه، دست‌های پنهان استعمار خارجي است که از آستين دست‌پروردگان مرموز، خودباخته و خائن داخلي‌شان بيرون آمد. اسماعيل رائين در مورد تأثير جریان استعماری فراماسونري در مشروطيت مي‌نويسد:

حقيقت آن است که نمي‌توان دخالت علني و مخفي و سهم آنها را در کار مشروطيت اغراق‌آميز دانست. در اينکه اين گروه در هيجان و غَليان افکار به‌خصوص در سال‌هاي آخر حکومت مستبدة محمدعلي‌شاه مؤثر بودند، ترديدي نيست؛ ولي تعيين حدود و اثر عمليات آنان مستلزم سنجش دقيق‌تر است... . اين نکته مسلّم است که روزي که ناصرالدين‌شاه کشته شد، فراماسون‌ها به طور علني وارد جرگة مشروطه‌خواهان ايران شده و از آزادمردان مشروطيت انقلابي‌تر شدند.[1]

محمود محمود به عنوان يک شاهد عيني در صحنة سياست و دوست نزديک بسياري از رجال سياسي فراماسون عصر مشروطه، در مورد نقش ماسون‌ها در انقلاب مشروطه و حوادث ناگوار آن مي‌نويسد:

احزاب و مجامع سرّی مانند علف هرزه از هر گوشه سر بلند می‌کنند. کار مملکت به دست اراذل و اوباش می‌افتد؛ همان محافل سرّی که اسباب انقلاب فرانسه و فتنه و آشوب سایر ممالک را برای سود خویش فراهم آوردند. همان محافل و مجامع، اسباب هرج‌ومرج و فتنه و فساد را در ایران فراهم کردند. این آشوب را نهضت ملی خواندند. انقلاب مصنوعی به وجود آوردند که روح ملت ایران خبر نداشت. نام این آشوب را باید آشوب فتنه‌انگیزان نامید که محافل سرّی ایران به سود لژنشینان سواحل رود تیمس برپا کردند که روس‌ها را ترسانده، از نفوذ انگلیس‌ها در ایران بر حذر کنند.[2]

نشرية نيمه‌مخفي ماسون‌هاي ايراني در مورد دخالت ماسون‌ها در انقلاب مشروطه مي‌نويسد:

«در تاريخ انقلاب مشروطيت عثماني (منظور تدوين قانون اساسي مشروطيت به وسيلة مدحت‌پاشاست)[3] و ايران، ساية دست انجمن‌هاي فراماسون در آماده کردن زمينة انقلاب و رهبري آن آشکارا و نمايان است...».[4]

با توجه به دیدگاه‌های فوق، تلاش شده است تا با ارائة اسناد و دلايل معتبر، دخالت دست‌های پنهان استعمار خارجي در انقلاب مشروطيت نشان داده شود.

از آنجا که فعاليت‌هاي اين دست‌های پنهان بيشتر در قالب دو سازمان مخفي اينتليجنس‌سرويس و فراماسونري بود، ماهيت، پيشينه، اهداف، ويژگي‌ها، افراد سرشناس آنها و فعاليت‌هاي این دو سازمان در انقلاب مشروطه بررسي شده است.

در فصل اول کتاب، بي‌کفايتي قاجاريه و امتيازخواهي بيگانگان، به عنوان زمينه‌هاي داخلي و خارجي خيزش و تمناي تحول از مردم بررسي شده است؛

در فصل دوم نيروهاي اجتماعي تأثيرگذار بر شکل‌گيري نهضت مشروطه معرفي شده و سهم جريان اصلاحات در ميان ساير جريان‌هايي که درصدد مديريت، جهت‌دهي و تحريک ملت بوده‌اند، ارزيابي شده است؛ لکن از آنجا که برخي محققان، براي سيدجمال‌الدين اسدآبادي در بيداري مردم سهم ويژه‌اي قائل بوده‌اند، نقش سيد به صورتي مبسوط‌تر ارزيابي گرديده است؛ سپس در فصل سوم، ماهيت نهضت، قبل و بعد از استحاله بررسي شده، و آن‌گاه در فصل چهارم و پنجم، نقش اينتليجنس‌سرويس و فراماسونري در استحالة انقلاب مشروطه بررسي، و در فصل ششم، چهره‌هاي معروف اين دو سازمان مخفي، معرفي، و کارکرد‌هاي آنان به‌اختصار بيان شده است. إن شاء الله این مباحث درس‌آموزِِ دست نهضت‌هاي مشابه؛ به‌ويژه انقلاب اسلامي باشد.

خريد الكترونيكي كتاب در Eshop.iki.ac.ir

 


[1]. اسماعیل رائين، فراموش‌خانه و فراماسونري در ايران، ج2، ص148‌ـ149.

[2]. محمود محمود، تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس، ج7، ص40.

[3]. مدحت‌پاشا، معاصر ميرزاحسين‌خان سپه‌سالار است که هر دو در يک دوره اقدام به تدوين قوانين کردند و فراماسون و عضو لژ استامبول بودند (ر.ک: اسماعیل رائين، فراموش‌خانه و فراماسونري در ايران، ج2، ص151).

[4]. «تاريخچة مختصر جمعيت‌هاي سرّي از قديم تا جديد»، ص9، نشرية لژ همايون، به نقل از: اسماعیل رائين، فراموش‌خانه و فراماسونري در ايران، ج2، ص151.