ناقدان: آقاي دکتر حسن يوسفيان
حجتالاسلام والمسلمين دکتر محمدجواد رودگر
مدیرکرسی: حجتالاسلاموالمسلمين دکتر بهنام ملکزاده
مسالة اعتبار و نیز رتبهبندی نظامهای معنوی یکی از مباحث مهم و نو در حوزة فلسفه دین است که فقط در بخش مباحث مربوط به پلورالیسم دینی، تا حدودی نظر برخی از فلاسفة دین را به خود جلب نموده است. سؤالی که در اینجا مطرح است، آن است که آیا میتوان برخی از معنویتها را اصیل و پارهای را غیر اصیل دانست و یا اساساً هیچ تفاوتی میان معنویتها از این حیث وجود ندارد. به نظر نگارنده پاسخ این سؤال قطعاً مثبت است و نمیتوان همة نظامهای معنوی و دینی را در یک عداد تلقًی نمود. البته این نظر نه با اتکا به نگاه دینی بلکه فراتر از آن و با مبنایی فلسفی قابل پیش برد است؛ بدینمعنا که حتی اگر به ادیان الهی هم ملتزم نباشیم باز هم میتوانیم در معنویات از غثّ و ثمین، حقیقی و غیر حقیقی، اصیل و بدلی، واقعی و کاذب، معتبر و نامعتبر، کارآمد و ناکارآمد و ... سخن بگوییم. زیرا هر اندیشهورزی از نظر عقلی به مبانی فرا دینیای ملتزم است که این مبانی، رویکرد او را در قبال معنویتها متفاوت میسازد و در ارزشگذاری و نمرهدهی او تأثیرگذار است. این مبانی عبارتند از مبانی هستیشناختی، معرفتشناختی، انسانشناختی، کارکردشناختی، ارزششناختی و ... . ما میتوانیم این مبانی فکری را اصل قرار داده و آنها را با نگرشی عقلانی و قابل اثبات، به عنوان سنجهها و معیارهای تمایز میان معنویتهای حقیقی و غیر حقیقی در نظر بگیریم و البته بدیهی است که باید برای خود این مبانی، استدلال کافی را داشته باشیم. شاید پذیرش این سنجش و ارزشگذاری فرا دینی، برای برخی غریب بِنماید که در راستای رفع استبعاد میتوان به معیارهایی که پارهای از فیلسوفان دین در مورد حقانیت ادیان و ارزیابی آنها مطرح نمودهاند، استناد نمود که به هیچ وجه با نگاه دروندینی نبوده و بلکه کاملاً بحثی فلسفة دینی و فرادینی تلقی میگردد. به عنوان مثال، تیلیخ در مورد برخی از ادیان، تعبیر شبه ادیان را به کار میبرد (Quasti-religions) و آن را از عوامل اهریمنی هم بدتر میداند زیرا فاقد عمق وغنای سنتهای دینی واقعیاند. کیث یندل، معیارهای هفتگانهای را در مورد ارزیابی ادیان و ملاک برتری آنها ذکر مینماید که با وجود آن که میتوان در مورد آنها تأملاتی را روا داشت، اما اصل این بحث از طرف فلاسفة دین، مورد اقبال و پیگیری قرار گرفته است.
با این وصف، باید ملاکها و شاخصههایی تعریف گردد تا بر حسب آنها بتوان به ارزیابی و وزنکشی این نظامها پرداخت وگرنه هرگونه بحث تطبیقی و انتقادی در این باب اساساً منتفی خواهد بود. البته ما در این مقال در مقام ذکر و تبیین چهار معیار، یعنی معیارهای هستیشناختی، معرفتشناختی، کارکردشناختی و ارزششناختی خواهیم بود.