مقدمه ابنخلدون در اندیشة اجتماعی مسلمین جایگاه مهمی دارد که میتوان تبیین جامعهشناختی نظام خلافت را مهمترین هدف آن دانست. ابنخلدون با تکیه بر مبانی معرفتی اشعری و با تبیین اجتماعی نظام خلافت، به تثبیت معرفتی آن نظام کمک کرد. اثر پيش رو، نحوة تبیین ابنخلدون از نظام خلافت را واکاوی کرده و نحوة حضور آن مبانی در نظریة خلافت را با کمک گرفتن از روششناسی بنیادین نشان داده است.
این پژوهش چهار فصل دارد. در فصل اول، مفاهیم مرتبط با علم عمران ابنخلدون بررسی میشود. فصل دوم، نحوة تبیین اجتماعی ابنخلدون از خلافت را توضیح ميدهد. نظام خلافت، افزون بر تبیین فقهی و کلامی موجود در جهان اسلام نیازمند تبیین جامعهشناختی بود که ابنخلدون با تکیه بر مبانی کلامي اشعری این کار را انجام میدهد؛ فصل سوم، به روششناسی نظریة خلافت ابنخلدون ميپردازد و طي آن روشن ميشود که چگونه مبانی معرفتی ابنخلدون و کلام اشعری در نظریة خلافت بروز و ظهور دارد. در فصل چهارم، اندیشة ابنخلدون بر مبنای فلسفة صدرایی در سه محور بنایی، مبنایی و اجتماعی ارزیابی و نقادی میشود.
اندیشة ابنخلدون غالباً در حاشیة دنیای مدرن بازخوانی شده است، و دنیای مدرن نیز با نگاهی به دنیای اسلام اندیشة او را با خود همراه میبیند؛ ولی با تمرکز بر مبانی معرفتی و نظری ابنخلدون، به نظر میرسد این اندیشه در فضای دنیای اسلام و مبانی معرفتی آن قابل تحلیل و فهم است.