گروه فلسفه مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) با همکاري دبیرخانه کرسیها برگزار میکند:كرسی نظريهپردازي (اجلاسه نهايي)
«روششناسي پژوهش در امور فطري»
نظريهپرداز: حجتالاسلاموالمسلمين دكتر احمد ابوترابي
ناقدان: حجتالاسلام دکتر محمدحسن قدردان قراملکي حجتالاسلام دکتر يارعلي کردفيروزجايي حجتالاسلام دکتر عسکري سليمانياميري
داوران: حجتالاسلام دکتر رضا برنجکار حجتالاسلام دکتر محمدمهدي گرجيان
زمان: يکشنبه 19 اسفند ماه 1397 ساعت 19:30مکان: قم، بلوار جمهوری اسلامی، موسسه امام خمینی (ره)، طبقه پنجم، سالن اندیشه
|
يكي از مهمترين پيشنيازهاي مربوط به «نظريه فطرت» مشخص ساختن روش درست شناخت (متدلوژي) امور فطري است. روش شناخت بر «تعريف درست از فطرت» مبتني است، ارائه راه هاي شناخت امور فطري در ميان فلاسفه غرب، پيشينهاي ، در دكارت و جان لاك دارد. جان لاك راههاي شناخت علوم فطري را از ديگران نقل و آنها را نقد كرده و براساس آن به اين باور رسيده است كه راهي براي دستيابي به علوم فطري وجود ندارد و در واقع چيزي به نام علم فطري وجود ندارد. دكارت از دو راه «وضوح و تمايز» و «نيافتن راهي براي اكتساب» براي شناخت و اثبات علوم فطري بهره برده است در ديدگاههاي اين دو فيلسوف دراين باره، جاي مناقشاني وجود دارد كه هرچند پرداختن به آنها موضوع مستقيم اين نوشته نيست، اما مؤلفههاي پيشنهادي اين نگارنده براي امر فطري و روشهاي شناخت امور فطري براساس آنها، ميتواند ضعفهاي آنها را بخوبي نشان دهد. فيلسوفان مسلمان، نيز، به ويژه برخي فيلسوفان معاصر، چهار شيوه را، براي اثبات علوم فطري يادآور شدهاند اين شيوهها عبارتند از: شهودي، عقلاني، تجربي ـ تاريخي و راه نقل. اين شيوهها هرچند به صورت كلي نادرست نيستند، اما اولاً مبتني بر مباني تفسير درست از فطرت و معاني و ويژگيهاي آن نشده اند و ثانياً چنان كلياند كه مشكلي را از اين موضوع برطرف نميكنند.
بر اساس ديدگاه برگزيده در روش تحقيق در علوم فطري، براي اثبات و يا نفي فطريات چهار گام اساسي بايد برداشته شود. شناخت دقيق و درست موضوع، پايه اوليه بحث است و براي شناخت موضوع، گام اول مفهومشناسي، گام دوم تعيين ويژگيهاي علوم فطري، و گام سوم بررسي تقسيمهاي علوم فطري است، اين سه گام در واقع رسالت ارائه تفسيري درست از فطرت را بعهده دارند و در مرحله چهارم بايد به بررسي راههاي تحقيق امور فطري براساس اين امور پرداخت.
در مفهومشناسي از ميان هشت معناي فطرت و فطري، خاصترين و محدودترين معناي فطري را پذيرفتيم، در گام دوم، پس از بيان سه ويژگي غير اكتسابي بودن، عمومي بودن و تغييرناپذيري، بر اين نكته تأكيد شده است كه در ضرورت دو ويژگي اخير براي امور فطري ابهامات و ترديدهاي هست وموارد نقضي وجود دارد. در گام سوم، پس از اشاره به هفت تقسيم مذكور براي امور فطري در منابع، دو تقسيم پيشنهادي خود را مطرح نمودهايم. در گام چهارم راههاي درست شناخت امور فطري را براساس مباني فوق بيان كردهايم.
براي اثبات وجود يك امر فطري در نفس انسان، نخست بايد با توجه به گامهاي قبل به اثبات وجود امري در نفس پرداخت كه شأنيت فطري بودن را دارا باشد. سپس بايد وجود شاخصهاي فطري بودن ـ يعني غير اكتسابي بودن، عمومي بودن وتغيير ناپذير بودن ـ را ( در صورت قبول آنها) در آن امر نفساني اثبات كرد و براي اثبات هر يك از اين ويژگيها، نخست بايد راههاي ويژة اثبات هريك از اين ويژگيها را بيان كرد.
در اين پژوهش اولاً تفسيري نو از فطرت(از ويژگيها و اقسام آن) ارائه داده، ثانيا نشان دادهايم براي هريک از ويژگيهاي واقعي و اقسام امور پذيرفته شده از آنها، از کدام روش فرعي بايد بهره برد، چه آنكه روش اثبات وجود يك حالت نفساني در يك فرد با روش اثبات عمومي بودن آن با روش اثبات تغييرناپذيري آن متفاوت است و همچنين روش اثبات امور بالقوه با امور بالفعل و روش اثبات امور نا آگاهانه با امور آگاهانه نيز تفاوت دارد. در اين طرح، مصداقهاي کاربردي براي شناخت هريک از اقسام را نشان دادهايم، برخلاف ديدگاههاي رايج که اولا در تفسير فطرت و ويژگيها و مؤلفههاي آن ، بدون اينکه نگاهي انتقادي داشته باشند، تابع ديدگاه مشهور بوده، و ثانيا در مقام بيان راههاي شناخت بجاي ارائه راهکار عملي براي اثبات يا نفي امور فطري، به بيان راههاي کلي معرفت بسنده کرده و از واژههاي عقل، نقل، شهود و استقرا نام برده اند.
كليدواژهها: روششناسي، فطرت، فطري، غيراکتسابي، غريزه، طبيعت، فطرت بينشي، فطرت گرايشي، فطرت توانشي، فطرت سازوارگي، فطري بالقوه، فطري بالفعل، ، فطري القياس، شهود، علم ناآگاهانه، علم آگاهانه، فطري ناآگاهانه.